گزارش صعود به قله دماونداز یال جنوبی

 

معرفی:

قله دماوند(5620 متر) در استان مازندران- شهرستان آمل - بخش لاریجان- دهستان بالا لاریجان واقع شده است.این قله بلندترین قله استان مازندران است..در جنوب شرق این قله روستای رینه ودر جنوب غرب آن شهرپلوردرشرق آن گزنک ودر شمال شرق آن ناندل ودر غرب آن دریاچه لارقرار دارد.گیاهان منطقه: سیرک،گزنک- زنبق- خیارک-شمعدانی وحشی- آلاله-شقایق  و...می باشد.

قله دماوند 16 مسیر شناخته شده دارد و برای نخستین بار زنده یاد جلال رابوکی آنها را شناسایی وصعود کرده است.در سال 1384 برای یادبود جلال رابوکی درشانزده هفته پی در پی این 16 یال را در برنامه های یک روزه تیمی سه نفره متشکل از زنده یاد ابراهیم شیخی – ناصر جنانی و ذبیح اله حمیدی طی کردند.

چهار مسیراصلی دماوند(جنوبی-شمالی-غربی- شمال شرقی) را جلال رابوکی در یک برنامه پی در پی در 26 ساعت صعود کرده است.

 یخچالهای طبیعی اطراف قله دماوند:
الف- یخچال های شمالی و شمال شرقی اطراف قله دماوند:
–    یخچال سیوله (جبهه شمالی)
–    یخچال دوبی سل (جبهه شمالی)
–    یخچال اسپله (جبهه شمالی)
–    یخچال عروسکها (جبهه شمالی)
–    یخچال خورتاب سر (جبهه شمالی)
–    یخچال یخار (شمال شرقی)
ب- یخچالهای پراکنده و برفچالهای اطراف دماوند:
–    یخچال وزمین چال (شرقی)
–    یخچال سرداغ (بین یالهای غربی و جنوب شمال غربی)
–    یخچال غربی (بین یالهای شمال جنوب غربی و غربی)
–    یخچال کافر دره (بین یالهای جنوبی و جنوب شرقی)
–    یخچال آسپرین سر (بین یالهای جنوبی و جنوب جنوب غربی) (مقیم, ۱۳۸۷,ص۱۸(

مسیرهای صعود:

۱- شمالی -یال دبی سل- مسیر صعود این جبهه از میان دو یخچال سیوله (سمت راست)و دوبی سل (سمت چپ) صورت می‌گیرد. این مسیر دارای دو جانپناه در ارتفاع‌های 40۰۰ متر و ۴650 متر است.

۲- جنوبی - مسیر گوسفند سرا

۳- شرقی - یال ملارد

۴- غربی - یال سیمرغ

۵- شمال شرقی -تخت فریدون

۶- شمال غربی -یال داغ

۷- جنوب شرقی -یال ملاخوران

۸- جنوب غربی -یال معدن

۹- جنوب جنوب شرقی -یال وزمین چال

۱۰- شمال جنوب شرقی -یال ملارد

 ۱۱- جنوب شمال شرقی -یال یخار

۱۲- شمال شمال شرقی

۱۳- شمال شمال غربی

۱۴- جنوب شمال غربی -یال ورارو

۱۵- شمال جنوب غربی -یال چال چال

۱۶-جنوب جنوب غربی -یال آسپرین سر

 

مسیرهای اصلی صعود عبارتند از:
مسیر جنوبی : جاده هراز - پلور - ده رینه
مسیر غربی :جاده هراز - پلور - جاده سدلار -‌ دشت ورارو
مسیر شمالی : جاده هراز - آب گرم لاریجان - ده نان دل

مسیر شمال شرقی : جاده هراز - آب گرم لاریجان - ده نان دل-گردنه سر

پناه گاه ها وجان پناه های دماوند:

مسیر جنوبی : گوسفندسرا (بارگاه اول) در ارتفاع 3000 متری + بارگاه سوم  در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.

مسیر غربی: جان پناه سیمرغ  در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.

مسیر شمال شرقی:جان پناه تخت فریدون در ارتفاع ۴۳۶۰ متری.

مسیرشمالی: جان پناه فلزی  در ارتفاع ۴۰۰۰ متری+ جان پناه فلزی در ارتفاع 4600 متری


 شرح برنامه:

روز21-11-1391 ساعت 8 صبح به سمت پلوررهسپار شدم و پس ازدو ساعت رانندگی ساعت 10 به قرارگاه پلور رسیدم.قرارگاه خلوت بود.گروههای مختلف اکثرا به سمت مسجد با جیپ یا نیسان بالا رفته بودند.من مجبور شدم به تنهایی یک جیپ کرایه کنم.ساعت 11 بالاخره جیپ آمد و به سمت گوسفند سرا(مسجد) حرکت کردیم به دلیل وجود برف در نیمه راه پیاده شده و تا گوسفند سرا برف کوبی کردم.وزن کوله پشتی حدودا 25 کیلو می شد و این امر برف کوبی را سختر کرده بود. خلاصه حدود ساعت 13 به مسجد رسیدم بعد از استراحتی کوتاه دوباره حرکت کردم هوا صاف و آفتابی بود. سنگینی کوله باعث کندی حرکتم شده بود و بعد از یک تلاش 4 ساعته ساعت 17 به بارگاه سوم رسیدم.تعداد زیادی کوهنورد روز قبل یا صبح زودتر از من به قرارگاه رسیده بودند.پناهگاه جدید پر بود.به سختی در بین تختها روی زمین جایی پیدا کردم و مستقر شدم.در کنار من یک تیم دو نفره ازگروه آرش سنندج بنامهای سیروان احمدی و هژیر ،مستقر بودند.آنها یک روز جلوتر بحرکت کرده ویک روزرا هم هوا کرده بودند.یعنی تا ارتفاع 4900 بالا رفته وپس از توقفی در آن ارتفاع دوباره به پناهگاه بازگشته بودند.درطرف دیگرم یک بچه تهرانی!! بود که از اینکه من درراهرو بین تختها جا کرده ام ناراحت بود! به اوگفتم دوست داری که در این هوای سرد بروم بیرون و روی برف ویخ بخوابم! خلاصه چنین کوهنورد بی معرفتی تا به حال در عمرم ندیده بودم.تا دیروقت همان روز پناهگاه لبریز از کوهنوردان کل کشور و چند کوهنورد خارجی بود.یک کوهنورد آلمانی بنام ماریا پیش دوستان سنندجی آمد وآنها گفتند که دیروز در مسیر بالا آمدن به این کوهنورد آلمانی کمک کرده اند ودرچشمان این کوهنورد حالتی از سپاس و تقدیر نسبت به این کوهنوردان سنندجی دیده می شد. پس از صرف شام وآماده کردن کوله حمله و خوردن چای ساعت 21 به داخل کیسه خواب رفتم.با خود قرار گذاشتم که 6 صبح فردا به سمت قله به راه بیفتم.کوهنوردان آرش سنندج 5 صبح براه افتادند.من نیز ساعت 6 صعود را آغاز نمودم.ابتدا هوا تاریک بود و من گرامپون بسته بودم بعدروشن شدن هوا ترجیح دادم که گرامپونها را در بیاورم.تا آبشار یخی خوب صعود کردم اما از آنجا به بعد خستگی روز قبل و ارتفاع سرعتم را کند کرد به تپه گوگردی که رسیدم سرعتم خیلی کند شده بود وکم کم در پاهایم احساس سرما میکردم.آنجا با خود فکر کردم که در تمریناتم برای صعود زمستانه دماوند دو مورد را در نظر نگرفته بودم.یکی تمرین با کوله سنگین و صعود به قلل 4000 متری وبالاترقبل ازبرنامه.اکثر صعودهایم آلپاینی سبک ویکروزه بودند.این نوع تمرین برای دماوند مناسب نبود.خلاصه ساعت 14 به قله رسیدم.بسیار خوشحال بودم.اولین صعود زمستانه به قله دماوند.آنجا دوربین از شدت سرما کار نکرد.شانس آوردم که استاد حسن نجاریان- هیمالیانورد با سابقه- آنجا بود و لطف کرد و ازمن عکسی به یادگار گرفت.از او بسیار تشکر کردم.آفرین به این معرفت وبزرگی.بعد از کمی استراحت به سمت پایین حرکت کردم. پایین تر از تپه گوگردی بودم که به سمت کافردره متمایل شدم و قصد کردم که ازاین دره پایین بروم!!! فقط یک حس درونی گفت که تبر یخت را دست بگیرو این کار را کردم.بعد از چند قدم به یکباره سر خوردم و با سرعت برق به سمت قعر دره پیش میرفتم!که ازتبر یخ استفاده کردم وترمز نمودم.شاید حدود 100 مترسر خورده بودم.به طرز معجزه آسایی بدون آمادگی قبلی توانسته بودم با استفاده از تبر یخ خودم را روی یخ نگه دارم.درحالی که به تبر یخ آویزان بودم.و شیب زیر تنه ام 70-80 درجه بود.به خودم گفتم خونسردیت را حفظ کن و درست تصمیم بگیر.با یک دست به تبرآویزان شدم وبا دست دیگر کوله حمله را به روی کلنگ آویزان کردم .با نوک کفش دو پوش آنقدر به برف یخ زده کوبیدم که به اندازه 2 سانتی مترگیره پا درست شد.بعد گرامپون را از کوله خارج کرده وبه شیب یخی –یکی یکی- چسباندم تمام این کار ها با یک دست انجام شد.وبا کلی مکافات گرامپونها را پا کردم.خدا رحم کرد! سپس با خیال راحت از دره با سرعت بیشتر با گامهای محکمتر فرود آمدم.ساعت 17:30 به پناهگاه رسیدم.خوشحال بودم و در پوستم نمی گنجیدم.اما خوشحالی ام اندکی به طول نکشید.خبر آمد که یکی از کهنوردان اسلامشهری هنگام فرود دچار سانحه شده و عده ای نیاز میباشدکه ایشان را به پناهگاه بسکت کنند.من رمقی نداشتم اما کوهنودان دیگری داوطلب شدند وعده ای به بالا رفتند بعد مطلع شدم که تعدادی دیگر از کوهنودان که در حال فرود بودند به آنها پیوستن و عملیات امداد و نجات در حال انجام است. ساعت18:30 مصدوم به پناهگاه رسید.و متاسفانه هیچ وسیله پزشکی اوژانسی –از جمله کپسول اکسیژن-در پناهگاه موجود نبود!! خوشبختانه یک پزشک آلمانی –ماریا-درپناهگاه بود وبا حداقل امکانات شروع به کمک به اونمود.تا صبح مصدوم ناله کرد و صبح قبل از رسیدن هلیکوپتر امداد جان باخت!شاید اگر یک کپسول اکسیژن آنجا بود ویا هلیکوپتر زودتر می آمد این ضایعه بزرگ اتفاق نمی افتاد.با دلی اندوهگین ساعت 8 صبح به سمت مسجد پایین رفتم. ساعت 10 صبح به آنجا رسیدم.وبعد ساعت 11 صبح کنار جاده رینه به پلور دوباره به استاد حسن نجاریان برخوردم و ایشان لطف کردند وسوار مینی بوسشان مرا تا قرارگاه پلور بردند.این برنامه توام بود با خوشحالی وغم.

 

 

مسیر سبز رنگ طی شد

 

 

قرارگاه پلور

گوسفند سرا(مسجد)

خط الراس دوبرار

مسیر جنوبی

ماریا-سیروان احمدی-خودم

بر فراز قله دماوند(با تشکر از استاد حسن نجاریان)

 


برچسب‌ها: صعود زمستانه, گزارش برنامه, 16 یال دماوند
+ نوشته شده توسط مهران حیدرخانی در شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۱ و ساعت 13:57 |