گزارش صعود به قله لنین

قسمت سوم

این برنامه را به بانوی کوهستان-لیلا اسفندیاری-تقدیم می کنم

این برنامه را به بانوی کوهستان-لیلا اسفندیاری-تقدیم می کنم

سه شنبه 13-05-94

ساعت 3:30 صبح بیدار شدیم ودر نهایت ساعت 4:00 به سمت کمپ دوروانه شدیم جزواولین تیم هایی بودیم که وارد یخچال می شدیم برای عبورازکمپ یک به دوبهتراست صبح خیلی زود وقتی هوا سرد است ازشکاف ها عبورکنیم.با گام های آهسته ودرحمایت هم به آرامی با صرف کمترین انرژی ازشکاف ها گذشتیم.به دلیل هوای خراب این چند روزبهمن های جدید ریخته بود ومسیر اولیه را در جاهایی تغییرداده بود.درنهایت ساعت 10 به کمپ دورسیدیم.با اینکه با خود چادر برده بودیم.اما ترجیح دادیم ازچادر تیم ترکیه که بزرگتر بود استفاده کنیم.با آنهادیگر خانه یک شده بودیم! ازآب ذوب شده برف که در قسمت بالا موجود بود دو بطری پرکردم وبه چادر آوردم.سعی کردیم با برنج وسیب رمینی که ازکمپ یک خریده بودیم استانبولی پلو درست کنیم.چشمتان روزبد نبیند برنج مثل فولاد نپز بود.بعد از یک ساعت تلاش آخر برنج به حلیم تبدیل شد.قدری خوردیم وبقیه رفت کنار.مقداری نوشیدنی خوردیم وبرای فردا آماده شدیم.

ابتدای مسیر کمپ یک به دو

شکاف های یخی مسییر یک به دو

چهارشنبه 14-05-94

ساعت 4:00 صبح بیدارشدیم وبه سمت کمپ سه روانه شدیم.ازشیب تند ابتدایی با گام های آهسته ویکنواخت شروع به حرکت کردیم.به بالای خط الراس رسیدیم.امیردوباره جلوتر حرکت می کرد وسریعتر به سمت شیب دو رفت من اصلا عجله نداشتم وبسیار آرام حرکت می کردم.بدون اتلاف کوچکترین انرژی با گام های کوچک وپیوسته به سمت شیب دوم رفتم وازشیب دوم نیز به آهستگی بالا رفتم یک باربر یا گاید قرقیزی مرا درمیانه راه دید گفت مسلم هستی گفتم بله وفورا گفت: America Bad,Israil Bad,Moslem good گفتم که ازشرکت Ak-sai هستی گفت نه شرکت Azar Travel چون همه آنها مسلم هستند گوشت حلال سرو می کنند و....خداحافظی کردیم وازکنارم گذشت.هیچوقت فکر نمی کردم در آن سرما وبوران هم با این مسایل روبروشوم.ساعت 9 به محل چادر رسیدم احتمالا امیر 40-50 دقیقه زودتر ازمن به چادر رسیده بود.در مسیر که بالا می آمدم به روزصعود فکر می کردم واسترتژی صعود شامل زمان حرکت وحمل وسایل مورد نیازوچیزهای دیگر را بررسی می کردم به این نتیجه رسیدم که با توجه به مسافت کمپ سه تا قله ،بهتر است صبح خیلی زود حرکت آغاز گردد.با امیردرمیان گذاشتم او هم پذیرفت.بعد با توجه به شرایط آب وهوایی وخستگی امروزقرارشد فردا استراحت کنیم وصبح اول وقت جمعه روزصعود باشد.برای ناهارسیب زمین سرخ کرده با گوشت قورمه درست کردیم به همراه پوره سیب زمینی در ارتفاع 6100 داشتیم خوراک گوشت می خوردیم کلی چسبید.

کمپ سه

پنج شنبه 15-05-94

ریکاوری واستراحت برای صعود فردا.

کمپ سه

جمعه 16-05-94

ساعت 01:00 بیدارشدیم اما به دلیل باد شدید ازچادرخارج نشدیم.بالاخره ساعت 3:00 کمی ازشدت بادکاسته شد وصعودراشروع کردیم.ابتداباید یک شیب را پایین برویم وبعد یک شیب تند تا کمپ چهارادامه دارد.با اینکه دست کش پر میلت بردست داشتم اماسرمای زیادوباد شدید دست های مرا به شدت آزار می دادند.باد ازغرب به شرق می وزید وسمت چپ صورت مرا ازروزنه های کوچک مثل تیغ می برید! هیچ تیم دیگری را درمسیروجود نداشت.با کلی تلاش به کمپ چهار رسیدیم.ارتفاع 6400 متراست.بدون استراحت ادامه مسیردادیم.بازهم امیربا کلی مسافت جلوتر می رفت.نیم ساعت زودترازمن به تیغه (knife edge) رسید وازآن بالا رفت.این تیغه دارای شیب تندی است ویک طناب ثابت روی آن کار گذاشته شده است.ازکمپ 3 تا این محل هم با پرچم ها یی علامت گذاری شده است.من با توجه به وجود این پرچم ها ازروشن کردن gps غافل شدم.!!!!! بعد ازعبورازنایف اج وارد منطقه ای می شویم بنام پلاتو(plateau) که منطقای نسبتا صاف است ازاین منطقه نیزگذشتیم درانتهای پلاتو وزیرشیب قله امیرکوله پشتی خود را به زمین گذاشت وبه سمت قله رفت من نیزبا رسیدن به کوله امیرکوله پشتی خودرابه زمین گذاشتم !!! وبه مسیرادامه دادم.بعد ازبا لارفتن ازشیب وعبورازچند قله نما ، امیررا درزیرقله دیدم که به پایین می آید.گفت که سردش شده ودیگر نمی تواند بالا بماند وخداحافظی کرد ورفت پایین .امیر ساعت 12:24 به قله رسیده بودو من ساعت 13:16 به قله رسیدم.هوا دیگر کاملا بورانی و مه آلود وگرفته بود ودیگر 4-5 مترجلوتر را نمی شد دید.خوشحال بودم کلی سعی کردم که با نماد های قله عکس بیندازم.شاید 20 دقیقه روی قله بودم.درنهایت ساعت 14:00 به سمت پایین روانه شدم.بعد ازاینکه چند پرچم را دنبال کردم ودیگرپرچمی ندیدم تازه فهمیدم که مسیررا گم کرده ام !! مه وطوفان شدیدترشده بود و2-3 مترجلوتر را بیشتر نمی شد دید.با خودم گفتم که خونسردی خودت رو کاملا حفظ کن وازآموخته هات بهره ببر.تا ساعت 19:00 تلاش برای یافتن مسیربی نتیجه ماند.هوا تاریک شدوسرما وبوران بیشترشد.در محلی گودالی کندم وبه داخل آن رفتم (بیواک کردم) می دانستم که محل بیواک باید مخالف باد باشد ونباید بخوابم.نمی دانم ساعت چگونه سپری می شد اما بعد ازمدتی که احساس کردم خوابم می آید.ازگودال بیرون آمدم ودوباره برای یافتن مسیرتلاش کردم ودوباره گودالی دیگر حفر کردم وبیواکی دیگر.همینکه دوباره خواب برمن سنگینی می کرد .دوباره بیرون آمدم ودوباره تلاش برای یافتن مسیر ودوباره بیواک.اینکار سه بارتکرارشد.تاصبح نوراندکی را مشاهده کردم.با تجدید روحیه سعی درجهت یابی توسط نورخورشید نمودم وبالاخره توانستم که مسیررا بیابم وبه سمت کمپ چهاروازآنجا کمپ سه روانه شدم.ساعت هشت صبح شنبه به محل چادر رسیدیم.

تیغه knife edge در انتهای تصویر دیده می شود

بر فراز قله لنین(جمعه 16-05-95 ساعت 13:16)

بر فراز قله لنین (جمعه 16-05-95 ساعت 12:24)

شنبه 17-05-94

ساعت 8:00 صبح به محل چادررسیدیم.امیردرچادر بود به همراه valery یکی ازکوهنوردان وگاید های منطقه داشتند با کمپ یک در مورد مفقود شدن من صحبت می کردند.با دیدن من حیرت کردند.من هم ازدیدن امیرکلی خوشحال شدم.چون وقتی به سمت کمپ می امدم با خودم گفتم اگر امیرگم شده باشد و به کمپ نرسیده باشد، چه باید بکنم.درواقع امیر نیز گم شده بود و بعد ازکلی تلاش در نهایت ساعت 3 بامداد شنبه به کمپ چهاررسیده بود.همه این مکافات ازآنجا بر سرمان آمد که ما به پرچم های یک خط درمیان مسیراعتماد کرده بودیم وازجی پی اس استفاده نکردیم.هوای منطقه پامیربسیارناپایداراست.یک ساعت آفتابی وساعتی دیگر طوفانی.بعد ازخوردن مقداری نوشیدنی وجمع کردن چادربه سمت کمپ دوروانه شدیم.ابتدا فکر کردم اصلا صدمه ای ندیده ام اما آرام آرام علایم سرمازدگی دست وپا نمایان شد .با رسیدن به کمپ دوتصمیم گرفتیم شب راآنجا بمانیم.

تاول انگشت پا براثر سرمازدگی

کمپ سه به دو

یک شنبه 18-05-94

صبح ساعت 4:00 بیدارشدیم وبه سمت کمپ یک راه افتادیم.اولین تیمی بودیم که به سمت پایین می رفتیم.هوا سرد بود وپل های یخی روی شکافها یخ زده و محکم بنظر می رسید.نور خورشید که سر برآورد تیم های زیادی اقدام به صعود کرده بودند وازکمپ یک به سمت کمپ دو بالا می آمدند.ازکنار آنها به پایین رفتیم ودر نهایت ساعت 7:30 به کمپ یک رسیدیم.با خوردن صبحانه وجمع کردن وسایل وسپردن آنها به قاطرها  ساعت 13:00 به سمت پایین روانه شدیم.من با توجه به اینکه پایم سرما زده شده بود با قاطر به پایین رفتم.اما چشمتان روزبد نبیند قاطرسواری درآن شیب ها وگردنه ها کم ازکوهنوردی ندارد.با خودم گفتم ای کاش پیاده پایین می رفتم!.ساعت16:00به بیس کمپ رسیدیم.خوشحال ازپایان یک اکسپدیشن هندوانه ای را که برای این روزدرانبارگذاشته بودیم بریدیم ونوش جان کردیم.با توجه به اینکه بلیط برگشت نخریده بودیم ازمسئولین شرکت خواستیم که برایمان یک بلیط ازشهراوش به تهران بخرند آنها نیزاولین بلیط ممکن را برای روزپنج شنبه (اوش-استانبول-تهران) به مبلغ نفری 600 دلار خط هوایی Turkish airwaysبرایمان خریدند.

دوشنبه 19-05-94

صبح بیدارشدیم.هنگام صرف صبحانه مراسم اهداء حکم صعود انجام شد.نفری یک تی شرت به همراه یک کلاه وحکم صعود تحویلمان شد.بعد ازصبحانه ساک ها وکوله ها رابستیم وظهربعد ازصرف ناهار به سمت اوش روانه شدیم.یک تیم سه نفره ازاسلواکی ویک تیم دو نفره ازآلمان همراه ما به اوش آمدند.ازمیان آنها فقط یک آلمانی صعود کرده بود وبقیه ناکام شده بودند.امسال ظاهرا صعود موفق زیر 10 درصد بوده است.هوای ناپایدار پامیر در پایین آمدن درصد صعود موفق، نقش اساسی دارد. باید این هواومنطقه را ببینید وخود تجربه وقضاوت کنید.من اوضاع معده ومزاجم ازصبح بهم خورده بودودل درد شدیدی داشتم.ساعت 19:00 به شهر اوش رسیدیم.هتل رزرو شده برای ما هتل sunrise osh بود.

  بیس کمپ -حکم صعود

  بیس کمپ -حکم صعود

سه شنبه 20-05-94

صبح ساعت 7:00 بیدارشدیم وازصبحانه سلف سرویس هتل استفاده کردیم.با توجه به سرمازدگی پایم ودل درد شدیدی که داشتم ترجیح دادم کل روزرا در هتل بگذرانم وامیربا پای پیاده شهراوش را می رفت ومی گشت.

چهار شنبه 21-05-94

صبح ساعت 7:30 بیدارشدیم وازصبحانه سلف سرویس هتل استفاده کردیم شب بیرون رفتیم تا سر بازاراوش آبمیوه ای خوردیم وبرگشتیم نزدیک هتل ودر رستوران mack غذا سفارش دادیم وخوردیم.این آخرین شامی بود که در قرقیزستان می خوردیم.

 

پنج شنبه 22-05-94

ساعت 3:00 بامداد ماشین برای بردن ما به هتل آمد وما به همراه تیم ترکیه را به فرودگاه برد.بعد ازتحویل ساک ها در انتظار سوارشدن به هواپیما ماندیم.ساعت 5:00 سوار برهواپیما شدیم وبه سمت استانبول روانه شدیم.ساعت 8:00 به وقت محلی به استانبول رسیدیم ساعت 10 به وقت محلی به سمت ایران پروازداشتیم.با خوردن یک پیتزا یک ته بندی کردیم بعد به سمت گیت پروازرفیتم.هواپیما ساعت 10 به سمت تهران پروازکرد.بسیارخوشحال بودم که بالاخره داریم میریم ایران.این ایرلاین برعکس Pegasus  خدمات خوراکی رایگان در اختیارمسافران قرار می دهد.در نهایت ساعت 14:40 به وقت ایران به فرودگاه امام خمینی رسیدیم ومورد استقبال دوستان وآشنایان قرارگرفیتم.

استقبال دوستان وآشنایان در فرودگاه امام خمینی تهران

لینک های مرتبط:

گزارش صعود به قله لنین  قسمت اول

گزارش صعود به قله لنین  قسمت دوم

 

 


برچسب‌ها: گزارش برنامه, صعود های بلند, صعود برون مرزی
+ نوشته شده توسط مهران حیدرخانی در چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ و ساعت 14:1 |

گزارش صعود به قله لنین

قسمت دوم

یکشنبه 04-05-94

صبح ساعت 5:00 بیدارشدیم وساعت 6:00 به سمت یخچال اینچیلیک وکمپ دو راهی شدیم.بعد از40 دقیقه به ابتدای یخچال رسیدیم و با پا کردن کرامپن وپوشیدن هارنس وارد یخچال شدیم.ابتدا بدون حمایت ازچند شکاف گذشتیم با توجه به کوچک بودن شکاف ها من ابتدا تمایلی به استفاده ازحمایت نداشتم! اما با دیدن شکاف های بزرگ استفاده ازحمایت اجباری به نظر می رسید.در حمایت یکدیگر ازشکاف ها یکی بعد ازدیگری عبورمی کردیم در میانه راه نور خورشید شدید شد بطوریکه با یک تی شرت احساس گرمای شدید می کردیم.با کلی دردسربا عبوراز30 یا 40 شکاف کوچک وبزرگ خسته وتشنه،درنهایت ساعت 12:00 به کمپ دو رسیدیم.ارتفاع کمپ دو 5400 متر است.محل مناسبی برای چادر پیدا کردیم وچادر رابرپا نمودیم.بعد از مستقر شدن، ازبرف های تازه جمع کردیم.با ذوب برف وریختن آنها دربطریهای پلاستیکی ! آب مورد نیازخود رابرای شام آماده کردیم.با توجه به خستگی وتشنگی تصمیم به این شد که یک روزدرکمپ دو بمانیم.بنابراین روز دوشنبه 05-05-94 را کامل درکمپ دوماندیم.

شکاف های یخی نرسیده به کمپ دو

کمپ دو

دوشنبه 05-05-94

استراحت وریکاوری درکمپ دووآماده شدن برای صعود به کمپ سه

سه شنبه 06-05-94

صبح ساعت 5:00 بیدارشدیم وبا خوردن صبحانه وجمع کردن چادر ساعت 6:30 به سمت کمپ سه (ارتفاع 6100 متر)روانه شدیم.ابتدای مسیرازشیب زیادی برخورداراست بعد ازعبورازشیب تند، به روی خط الراس رسیدیم باد شدیدی می وزید امیرهمچنان سریعتروبا فاصله زیاد ازمن ادامه مسیرداد و با پیمایش خط الراس دوباره به زیرشیب تندی رسیدیم که تا محل کمپ سه ادامه دارد. کرامپون من چون آنتی اسنو(anti snow   (نداشت من به ابتکار خودم یکی ساخته بودم!.اما متاسفانه خراب شده بود وکلی برف به زیر گرامپون گیر کرده بود وحرکتم را بسیار دشوار کرده بود.گرامپون ها رادرآوردم وبدون گرامپون با کلی مکافات به مسیرادامه دادم.امیر45 دقیقه زودترازمن به کمپ سه رسیده بود وچون نیمی ازچادر همراه من بود باید درآن هوای وحشتناک بورانی منتظر من می ماند تا من برسم. وقتی به محل کمپ رسیدم دیدم به داخل پوش داخلی چادر رفته تا ازگزند طوفان درامان باشد.جای مناسبی برای چادرپیدا کردیم وچادررا برپا نمودیم با توجه سردشدن زیاد هوا وتوقف امیردر کمپ اورا به داخل چادر فرستادم وبرای مهارچادر30 دقیقه تلاش نمودم.درنهایت چادر محکم و استوارمهارشد وبه داخل چادر رفتم.خستگی صعود وکم خوردن آب وغذا باعث شده بود که توانمان تحلیل برود.همچنین با توجه به هوای بسیار بد تصمیم بر آن شدکه فردا به کمپ دوبازگردیم.

چهارشنبه 07-05-94

صبح ساعت 7:00 به سمت کمپ دوپایین رفتیم ساعت 9:00 به کمپ دورسیدیم در آنجا یک تیم چهارنفره نروژی را دیدم که پس ازدومین تلاش برای صعود.به دلیل عدم موفقیت قصد بازگشت به شهراوش را داشتند.به یکی ازآنها پیشنهاد خرید گرامپونش را دادم واو نیزپذیرفت وقرارشد که بعد ا زیخچال ها در کمپ یک گرامپونش را به مبلغ 150 دلار به من بفروشد. با استراحتی کوتاه وپوشیدن هارنس به سمت کمپ یک روانه شدیم پل های برفی بین دوشکاف، نرم شده بود وخطر سقوط به داخل شکاف ها بیشترشده بود.با احتیاط بیشتری ازشکاف ها گذشتیم وساعت 13:30 به محل کمپ یک رسیدیم. خانمی ازکشورکورسیکا- جزیره ای در دریای مدیترانه و جزو اروپا- را دیدم که درتلاش دومش نیز موفق نشده بود وبسیارناراحت بود.مادر دوفرزند بود وآنها راپیش پدرشان گذاشته وبه عشق صعود قله لنین به منطقه پا گذاشته بود.دیدن او وافرادی شبیه اوانگیزه صعودم را دوچندان می کرد.کوهنوردی در این سطح جزداشتن عشق میسر نمی شود. درمحل کمپ یک پس ازصرف شام تصمیم بر این شد که فردا به بیس کمپ بازگردیم.

تیم نروژی-من کرامپون سباستین(سمت چپ لباس زرد رنگ) را برای ادامه صعود خریدم

این تیم جوان و آماده با دوبارتلاش نتوانست صعود کند.

پنج شنبه 08-05-94

بعدازصرف ناهاربه سمت بیس کمپ روانه شدیم.در مسیر برگشت موش خرما های بازیگوشی را دیدیم وازآنها عکس گرفتیم.نم نم باران می بارید وهیچ کس در مسیر نبود آرامش خاصی بر مسیرحاکم بود.ساعت 17:00 به بیس کمپ رسیدیم.درچادرمان مستقر شدیم.پس ازچند روزباایران درتماس بودیم وخبر سلامتی خود را به آنهاارسال نمودیم.ازاستادصبورو دکتر مدد خواستم که هوای منطقه را برای نه روزآینده بررسی کنند وبه ما اطلاع دهند.متاسفانه برای نه روزآینده هوا بدبود.دوستان ایران توصیه کردند که ازصعود صرف نظر کنیم وحتی چادر و وسایل مستقر در کمپ سه(6100 متر) را رهاکرده و به ایران بازگردیم.امامامصمم به صعود بودیم.آن روزشاهد ترک تیم های مختلف بودیم اکثرا صعودشان به دلیل هوای بسیار بد منطقه ناموفق بود.با gia tortladze مسول فنی وامضا کننده حکم های صعود ملاقات کردم وراجع به آب وهوای منطق اظهار داشت که تا بحال چنین هوایی سابقه نداشته است.

موش خرما

 gia tortladze مسئول فنی وامضا کننده حکم صعود افراد

پی نوشت:

خلاصه ای ازرزومه آقای gia tortladze

باستان شناس- دکترای تاریخ علم- نماینده مجلس گرجستان (2004-2012)

صعود های موفق:

   1992- Mt. Shishapangma 8027m

 1995- Mt. Dhaulagiri 8167m

 1996- Mt. Cho-Oyu 8201m and Mt. Shishapangma 8027m

 2001- Mt. Everest 8848m Tibet

 2002- Mt. Lhotse 8516m

 2006- Mt. Manaslu 8163m

 2012- Mt. Everest 8848m

 

 1997- Mt. Ama Dablam 6853m

 1994- Mt. Mckinley 6193

 1996- Mt. Aconcagua 6964 m. (3- time: 2011, 2012)

 2011-Mt. Oxos-delSalado 6880m.

 From 1984 to 1995 in Pamir and Tien-Shan:

 Peak Lenin 7134m. (2 time)

 Peak Korjenevskaya 7105m.

 peak Komunizmus 7495m.

 Peak Marks 6800m.

 Mt. Kxan-Tengri 7010m.

جمعه 09-05-94

صبح بیدارشده وپس ازصبحانه با کوهنورد با تجربه Adim اهل قزاقستان آشنا شدم.اوازدهه 80 میلادی در زمان شوروی سابق دراین منطقه فعالیت می کرده است.یک سایت قدیمی با سازه های قدیمی دربیس کمپ وجود دارد که او می گفت برای زمان شوروی سابق است.کلی با اوگپ زدم وازاطلاعات اوبهره بردم.مرا با کوهنورد معروفVassily Pivtsov قزاقستانی دربیس کمپ آشنا کرد این کوهنورد 14قله  8000 متری را صعود نموده و با لیلا اسفندیاری نیز یک صعود 8000 داشته است.یک تیم ژاپنی را دیدیم تازه به بیس کمپ رسیده بودند.ژاپنی ها مرا یاد ربات می اندازند.بسیار منظم وتابع قانون بودند و هر آنچه که درTextbook آمده ،مو به مو اجرا می کردند.

سایت قدیمی بیس کمپ(زمان شوروی سابق)

بیس کمپ عکس یادگاری با Vassily Pivtsov صعود کننده 14 قله 8000 متری

شنبه 10-05-94

پس از صرف صبحانه به سمت کمپ یک روانه شدیم.قبل از ناهاربه آنجا رسیدیم.یک تیم چهارنفره ازمونته نگرو(یوگسلاوی سابق) را دیدیم که یکی از آنها به دماوند صعود کرده بود ودر کارنامه اش صعود اورست وماناسلو را داشت.ازایران خیلی خوشش می آمد.با آنها کلی رفیق شدیم.یکی از همراهان آنها بادیگارد وزیرکشورشان بود.به شوخی به او گفتم که تو007 مونته نگرو هستی!همچنین تیم فدراسیون کوهنوردی ترکیه را دیدیم ودوباره من اززبان ترکی دست وپاشکسته ام استفاده کرده و با آنها خوش وبشی کردیم وعکسی به یادگار انداختیم.با آنها راحت بودیم شاید بخاطر اینکه دو کشور همسایه ایم،احساس نزدیکی به هم میکردیم.تیم ترکیه بعد ازاستقرارچادرهایشان در کمپ سه پایین آمده بودند وقصد داشتند که به بیس کمپ بازگردند.آن روزهوا همچنان بد بود.

تیم مونته نگرو

 

کمپ یک- تیم فدراسیون ترکیه

یک شنبه 11-05-94

امروزنیزهوا بد است اما ما تصمیم گرفتیم که فردا صعود کنیم وبا خود گفتیم که ما هم وسایل صعود در هوای بد را داریم هم قدرت بدنی لازم راپس بهتر است که یکباردیگر امتحان کنیم.

دوشنبه 12-05-94

صبح بیدارشدیم بعد ازخوردن صبحانه من ازآشپزخانه مقداری برنج وسیب زمینی خام خریدم تا درکمپ های بعدی استفاده کنیم.ازکنسرووغذاهای آماده که خیری ندیده بودیم.گفتیم برگردیم به همان روش های سنتی.سپس وسایل صعود فردا راآماده کردیم و امروزبه امید فردا سپری شد.

لینک های مرتبط:

گزارش صعود به قله لنین  قسمت اول

گزارش صعود به قله لنین  قسمت سوم

 

 


برچسب‌ها: گزارش برنامه, صعود های بلند, صعود برون مرزی
+ نوشته شده توسط مهران حیدرخانی در چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ و ساعت 11:29 |

گزارش صعود به قله لنین

قسمت اول

این برنامه را به بانوی کوهستان-لیلا اسفندیاری-تقدیم می کنم

این برنامه را به بانوی کوهستان-لیلا اسفندیاری-تقدیم می کنم

چهارشنبه 31-04-94

ساعت 01:00 در فرودگاه اما خمینی تهران حضورداشتیم وجمعی ازدوستان وآشنایان برای بدرقه ما به آنجا آمده بودند.پس از گرفتن عکس یادگاری وتشکر وخداحافظی با آنها وارد ترمینال خروجی شدیم وبا تحویل ساکها ، وانجام تشریفات خروجی ساعت 4:00 سوار برهواپیما – خط هوایی Pegasus-  شده وراهی شهر استانبول شدیم.ساعت 8:30(به وقت محلی) به استانبول رسیدیم.در فرودگاه به رستوران مک دونالد رفتیم وصبحانه ای خوردیم.سپس گشتی درفرودگاه زدیم.با توجه به اینکه پروازبعدی ما ساعت 18:00 بود تصمیم گرفتیم به داخل شهر برویم وگشتی بزنیم.از فرودگاه سوار اتوبوسی شدیم که مقصدش میدان "Tagsim " بود.در جنب میدان پارکی هست گشتی در پارک زدیم وبعد پیاده به سمت اسکله وچند محل تاریخی روانه شدیم با بازدید ازاین محل ها دوباره به سمت فرودگاه رفتیم.پروازمان تاخیر داشت درنهایت ساعت 20:00 به سمت بیشکک پروازکردیم.با توجه به اکونومیک بودن این خط هوایی( Pegasus)،هیچگونه خدمات خوراکی رایگان عرضه نمی شود.

 

 

 

کناردریای سیاه- استانبول

پنجشنبه 01-05-94

ساعت 6:00 به وقت بیشکک به این شهر رسیدیم.شخصی به نام ایلیا منتظرمان بود.ما را به هتل Eldorado نزدیک پارک آتاتوک برد .با یک استخر بزرگ ومحلی آرام هتل خوبی بود.ظهر همان روزبه دفترشرکت ak-sai رفتیم.مسئول برنامه های expeditionاین شرکت olga راملاقات کردیم وبا پرداخت 1050 دلار(هر نفر) قرارداد استفاده ازخدمات این شرکت را امضا کردیم.بعد به سطح شهررفتیم با خوردن ناهار و خرید ازسوپرمارکت به سمت هتل روانه شدیم.بعدازظهردر استخر هتل تنی به آب زدیم.برای شام در رستورانی کباب قرقیزی خوردیم وبا پیاده روی به هتل رسیدیم.

 پارک آتاترک- بیشکک

جمعه 02-05-94

ساعت 4:00 صبح ایلیا ما را ازهتل به فرودگاه رساند.از بیشکک با هواپیما به شهراوش رفتیم.شخص دیگری در فرودگاه اوش منتظرمان بود.سواربرمینی بوس شدیم وبعد ازسوارکردن 4 نفر از کشورچک به سمت بیس کمپ لنین روانه شدیم.این مسیرجاده ای کوهستانی وسرسبزوزیباست است.درمیانه راه دریک خانه روستایی برای خوردن ناهارمحلی توقف کردیم.پس ازصرف ناهاردوباره به راه افتادیم.ازآبادی های" ساری موگول
 و"کاشکا سو"عبورکردیم و درسمت چپ به یک پل فلزی  رسیدیم که برروی رودخانه ای خروشان قرارداشت.بعد ازپل، جاده خاکی با یک تابلومشخص به سمت بیس کمپ می رفت.آنجا پیاده شدیم وعکسی به یادگار گرفتیم.جاده ای خاکی ما را به سمت کوه ها هدایت می کرد.بعد از7 ساعت بالاخره به بیس کمپ رسیدیم.بزرگترین کمپ دراختیار شرکت Ak-saiاست به ما یک چادر دونفره بزرگ با زیراندازداده شد.بیس کمپ ازامکانات خوبی برخوردار است سرویس بهداشتی،حمام،آشپزخانه وسالن غذا خوری وانباروسایل اضافی. مشغول جدا کردن وسایلی که با قاطر به سمت کمپ یک ارسال می شود شدیم.هزینه حمل یک کیلوباربا قاطر ازبیس کمپ به کمپ یک سه دلار است.همچنین ازبیس کمپ 5 عدد کپسول گاز (هرکپسول 9 دلار) خریداری کردیم.ساعات استفاده ازسالن غذاخوری- 9 صبح صبحانه- 13:00 ناهار-19:00 شام اعلام شد.برای صرف شام ساعت 17:00 به سالن غذا خوری رفتیم.آنجا ازملیت های مختلف حضور داشتند.با شخصی به نام "آتا" اهل ترکیه آشناشدیم.بسیارمهربان ومطلع بود من با زبان ترکی دستو پا شکسته با اوصحبت می کردم وهرجا کم می آوردم ازانگلیسی استفاده می کردم.بعد دیدیم که راحتریم به انگلیسی با هم صحبت کنیم.با صرف شام و خوابی راحت دربیس کمپ منتظر طللوع خورشید فردا شدیم.

در منزل این خانواده روستایی در مسیر اوش ناهار خوردیم

 ابتدای جاده خاکی قله لنین

بیس کمپ- امیر کلهر- آتا- مهران حیدرخانی

گل edelweiss

شنبه 03-05-94

بعد ازبیدارشدن وخوردن صبحانه وسایلمان را به قاطرچی سپردیم وخودمان ساعت 10:00 به سمت کمپ یک به راه افتادیم.هواابری بود ومسیربی نهایت زیبا.در مسیرکوهنوردانی رادیدیم که فقط به قصد بازدید ازبیس کمپ وکمپ یک لنین به منطقه آمده بودند.برای رفتن ازبیس کمپ به کمپ یک فقط نیاز به کفش ترکینگ است.با عبورازکنار رودخانه آک سای و گذشتن ازچمن زاری پر ازگل های رنگارنگ به گردنه ای میرسیم با عبور ازاین گردنه به پایین سرازیرمی شویم.دوباره مسیرپاکوب را ادامه میدهیم ودرنهایت ساعت 14:00 به کمپ یک رسیدیم.ارتفاع محل 4400 متر است.این کمپ نیزازامکانات خوبی برخوردار است.سرویس بهداشتی-آشپزخانه-سالن غذا خوری-پزشک...دوباره به ما یک چادره دونفره دادند.مسئول اصلی کمپ Velademir – یک کوهنورد بسیارباتجربه وآگاه- نام داشت و دستیاراوجوانی بود به نام Velad.پس ازتحویل گرفتن وسایل وجابجا کردن و آماده کردن کوله ها برای کمپ دووخوردن شام با رویای کمپ دو به خواب رفتیم.

کمپ یک

لینک های مرتبط:

گزارش صعود به قله لنین  قسمت دوم

گزارش صعود به قله لنین  قسمت سوم

 


برچسب‌ها: گزارش برنامه, صعود های بلند, صعود برون مرزی
+ نوشته شده توسط مهران حیدرخانی در دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ و ساعت 9:42 |