ترجمه: https://www.rogerebert.com/reviews/nomadland-movie-review-2020
سرزمین خانه به دوش ها - سرزمین آواره ها (عشایر)

بازیگران:
فرانسیس مک دورماند به عنوان فرن ، گی دی فارست به عنوان گی ، پاتریشیا گریر به عنوان پتی ، لیندا می به عنوان لیندا

کارگردان:
شولز زائو
نوشته:
شولز زائو
درام
محدود شده
108 دقیقه
نوشته: برایان تالریکو
فرن (فرانسیس مک دورماند) محزون زندگی می باشد که از او واگرفته شده است.آن به نظر می آید که او در شهر کوچک امپایر – در ایالت نوادا- خوشحال بود،یکی از آن شهر های کوچک آمریکا که در پیرامون ایالت صنعتی نوادا ساخته شد،وقتی که کارخانه های سنگ گچ بسته شد، شهر امپایر کاملا با آن بسته شد.در شش ماه تمام کد پستیش در این وضعیت غم انگیز حذف شد، شوهر فرن مرد، و او را کاملا تنها گذاشت، و خوب او کلمه "بی خانمان" از کلمه "آواره" بیشتر دوست دارد، به جاده زد تا شغلی در مرکز آمازون به عنوان کارگر فصلی و موقت بدست آورد، فرن زندگی کردن در کامیونتش را آغاز نمود، و در نهایت با یکسری بی خانمان نوین دوباره به تنهائی زندگی کرد، و از کنار مناظر آمریکائی گذشت. فرن مرکز فراموش نشدنی فیلم " سرزمین آواره ها " ساخته استادانه شولز زائو می باشد، یک فیلمی که جامه سرائی را در داستان زندگی یک زن عادی یافت.آن فیلم زیبائی است که متناوبا رویا گونه است، به طریقی که آن زیبائی های این کشور را تسخیر می کند و در داستانش قرار می دهد در مورد آدمهائی که ما معمولا در فیلمها نمی بینیم.من همه چیزش را دوست دارم.
فیلمسازان و هنرمندان معمولا یک گرایشی برای قضاوت کردن در مورد شخصیتهایشان دارند.اینجا مرد خوبی است اینجا مرد بدی است.اینجا مشکلی وجود دارد که نیاز به حل شدن برای مرد یا زن اصلی فیلم دارد تا در انتها خوشحال شوند، یا بخاطر رفتار بد لعنت شوند. نسخه خیلی ضعیفتر از داستان واقعی کتاب " بی خانمانان" نوشته جسیکا بردر می باشد، که تمام اینکارها را انجام می دهد، داستان فرن را به یک رستگاری خوش فرجام می کند.فرن فکر نمی کند که نیازمند رستگاری و نجات باشد، همچنین ژائو ما را در تلاشی برای متقاعد کردنمان که برای او افسوس بخوریم، تحت فشار قرار نمی دهد.در حالیکه همچنین به طریقی تنهائی و حزن موقعیت او را هرگز درک نمی کنیم، نتیجه یک فیلمی است که هیجاناتش را بیشتر از هر چیز دیگری از یکدلی صادقانه و اصیل بدست می آورد.
البته این با بازیگر ضعیفتری از فرانسیس مک دورماند بر اساس هر صحنه غیر ممکن است، ما این دنیا را از طریق اجرای مک دورماند می بینتم.یکی از ماهرانه ترین و پالوده ترین بازی های دوره کاریش. فرن یک زن پیچیده قوی می باشد کسی که می تواند بی قرار باشد تا درجه ای که احساس خود ویرانی کند اما همچنین بصورت قابل توجه ای گرم و باز با دوستانش می باشد.او هرجا می رود با دیگران دوست می شود، همچون بانوان او به نمایش خانه های کاروانی می رود یا به یک مرد جوانی او فندک می دهد . مک دورماند با یک اشاره مختصر یا خنده کنایه آمیز زیاد انجام می دهد بطوریکه دیگر بازیگران با تمام صحبتهای تک نفره اشان نمی توانند انجام دهند.ما تمام یک زندگی را در این اجرا می بینیم.هر تپش و هر انتخاب در پشتش تاریخی نهفته است.آن یکی از بهترین اجراهای تمام دوره کاری یکی از بهترین بازیگرا ن زن ما می باشد. آن انصافا مهیج است.
و ژائو از آنچه که از مک دورماند در فیلم " سرزمین آواره ها " بدست می آورد با دلاوری فنی حیرت انگیز مطابقت می کند.او با جاشوا جیمز ریچارد ، بازیگر در فیلم " رودخانه" متحد می شود، و دوباره این زوج زیبائی را در مناظر این کشور می یابند. سفر فرن او را به تمام ایالات متحده می برد و ژائو و ریچاردز به عظمت پیرامون او تکیه می کنند با فیلمبرداری بلند مدت از افق ، که بیشتر آنها در ساعات فریبائی فیلمبرداری شده است. آن یک فیلم زیبائی می باشد تجربه کردنش، مفید است.فقط آن تنها فیلمبراریهای زیبا نمی باشد.هر چیزی درباره زبان تصویری فیلم " سرزمین آواره ها " برجسته می باشد.طریقی که ریچاردز و ژائو به آرامی دوربینشان را با فرن از میان ساکنین کامیونت حرکت می دهند، می تواند شاعرانه احساس شود، در حالیکه به طریقی حقیقت و همچنین استحکام لحظات را از دست نمی دهد. آن صادقانه دشوار می باشد یافتن اینکه چگونه ژائو یک فیلمی ساخته است که در ترکیباتش اینقدر زیبا باشد و بطریقی حس شود که آن هنوز زیر ناخن هایش کثیف است.یک امتیاز هیجان انگیز بوسیله لودویکو اینوادی آن به سادگی مورد پسندترین فیلم سال من با تمام شاعرانگیش، می باشد.
بیشتر افرادیکه فرن در فیلم " سرزمین آواره ها " ملاقات می کند،بازیگر نیستند، افرادی که اینطوری زندگی می کنند.(تنها چهره شناخته شده دیگر متعلق به دیوید استراترین می باشد، عالی همچون یک مردی که با فرن دوست می شود) یک حالت فی البداهه و طبیعی در مکالمات و عکس العملهای فرن وجود دارد که این فیلم را بنا می کند.این بی خانمانان نوین داستانهائی از عدم تمایل به مرگ را با رویاهای سفرهایشان از دیاری پر نشده می گویند،اشاراتی در مورد اینکه چگونه ایمن در جاده زندگی می کنند را به اشتراک می گذارند، و از هم دیگر به طریقی که همسایه ها در خانه های سنتی به ندرت انجام می دهند، حمایت می کنند.فیلم " سرزمین آواره ها" از یک نقل قول افسانه ای فراتر می رود، آنچنانکه آن همچنین به ما یادآوری می کند که چه تعدادی افراد آن بیرون می باشند با داستانهائی برای نقل قول کردن، و رویاهائی که محقق نشده است. و هنوز آن هرگز در اندوه و بدبختی غوطه ور نمی شود.
البته اندوه همیشه آنجا است، مفتی سوار ماشین شدن. آن می تواند در مسیر لبخندهای مک دورماند باشد وقتی او می شنود که کسی در مورد عشق از دست رفته اش صحبت می کند. او احتمالا در باره شوهرش فکر می کند.همچنین یک تفسیری از بی خانمان وجود دارد که زنی می باشد که از اندوه فرار می کند، از قیود اجتماعی واکنده بعد از هر چیزی که او می دانست و ناپدید شد.قسمتی از آن حقیقی و درست است.اما همچنین آن داستان خیلی از آمریکائی هائیست که امروزه احساس گم شدگی می کنند.نا مطمئین که بعدش کجا بروند یا اینکه فردا چه رقم خواهد خورد.تصویری از بی خانمانان که شبیه ضمانتهائی است برای بیقراری و دلواپسیهای سال 2020 آن هائی می باشند که شامل زیبائی های بیشماری درباره ساده ترین چیزها ، خنده یک دوست، فرو رفتن در رودخانه، رفتار مهربانانه یک غریبه، می باشد.ما ممکن است همگی قادر نباشیم ، مستقیما با چالشهای فرن ارتباط برقرار کنیم.اما همگی می توانیم ناراحتی و تردید را حس کنیم شاید ما می بایست همگی راهی شویم.
برایان تالریکو

او ویرایشگر rogerebert.com می باشد، همچنین فیلمهای تلوزیونی و بلوری و بازیهای ویدئوئی را پوشش می دهد. او همچنین برای Vulture ، Playlist ، New York Times و Rolling Stone می نویسد، و مدیر موسسه نقادین فیلم شیکاکو می باشد.
پایان
برچسبها: فیلم ونیز




























